توسط : montazer
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شانزدهم روایت عهد-ارض موعود 3
برای دانلود به ادامه مطلب بروید...
برچسب ها :
موضوع :
دانلود سخنرانی های استاد رائفی پور , ,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
بـــــیدار شید
ببینید چه
خبره؟! و
آدرس
bidarshid.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شانزدهم روایت عهد-ارض موعود 3
برای دانلود به ادامه مطلب بروید...
بسم الله الرحمن الرحیم
مکه با تو گزیده خاک است آسمان منوری دارد
همه جا عطر یاس پیچیده است خاک، بوی معطری دارد
گفته بودند بی پسر مانده است چوب خشک است و بی ثمر مانده است
غافل از اینکه یک نفر مانده است آخر این مرد دختری دارد
مرد قرآن !بگو چه غم داری؟ غم مخور تو سه آیه کم داری
خیز "و صلّ لربکَ وَانحر"، سوره های تو کوثری دارد
"ما خَلقتُ" مگر برای علی و علی را مگر به خاطر تو
راستی ای رسول ! خلقت تو جز علی شرط دیگری دارد
حرف از ماه و صحبت از زهره است، حرف از آب حرف از آیینه است
مادر آب رخ نموده است و پدر خاک همسری دارد
یا علی ! اقتدار کافی نیست تکیه بر ذوالفقار کافی نیست
غم مخور هرچه یار کافی نیست ذوالفقار تو خواهری دارد
بسکه زیباست ذکرتان بانو! همه گفتند و باز می گویم
آمدیّ و دوباره پیغمبر با تو حس کرد مادری دارد
دوست دار تو را حسابی نیست ترس از شدت عذابی نیست
فاطمه آمده است و شیعه او شافع روز محشری دارد
* یا وجیهةً عِندالله اشفــــــــــعی لنا عِندالله *
ولادت باسعادت، بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن مبارکباد...
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر حرف دلم را به جاده ها بزنم
اجازه هست کمی حرف با شما بزنمــــــــــــــ؟!
دلم قرار ندارد خودت که می دانی
چقدر مانده همین طور دست و پا بزنم؟!
ببین به جان مادرت فاطمه(س) قسم کم آوردم
بعید نیست که همین روزهــــا جــــا بزنم
اگر دروغ نگویم فقط کمــــــــی مانده
رکورد مردم نامرد کوفــــــه را بزنمـــــــــــ
خدا کند کـــــــــــه بیـــایــــی وگرنه از سمت
کدامــــــ پنجره باید تـــــو را صدا بزنمـــــــــــــــ
به بازگشت من آقــــــــــــــــــــــــــا دگر امیدی نیست
مگر سری رو به کربــــــــــلــــــــــــآ بزنمــــ!
بسم الله الرحمن الرحیم
شما خیال کرده اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه ی کذایی و آن لباسهای و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر میدارند؟ نه آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها میخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل میشد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در اینجاها وقتی نوبت به این کارها میرسد، بیبندوباری خیلی بیشتر هم میشود؛ کمااینکه در زمان شاه، بیبندوبارییی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اینجا آنطوری نبود. آنطور که دیده بودیم و شنیده بودیم و میدانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت میکند که چرا بایستی اینگونه بشود؛ کمااینکه در خیلی از کشورهای متأسفانه عقبماندهی مسلمان و غیرمسلمان هم همینطور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهــــــــادت قسمت ما میشد ای کاش
مختصری از زندگینامه شهید احمد مظهری:
شهید مظهری، فرزند احمد و مه رُخ در نهم بهمن سال 1343 در روستای دوساری از توابع شهرستان عنبرآباد استان کرمان، دیده به جهان گشود...
دوران ابتدائی را در همان روستا گذراند، تا اول راهنمائی ادامه تحصیل نمود اما به دلیل فقر مالی از ادامه تحصیل بازماند و برای امرار معاش در کار کشاورزی به کمک پدر شتافت...
شهید مظهری در تاریخ18/6/1363 براساس تکلیف شرعی خود راهی خدمت سربازی شد و برای دفاع از میهن، مقتدرانه مبارزه کرد و سرانجام در تاریخ 9/5/1364 بر اثر ترکش گلوله دشمن بعثی در جزیزه مجنون به فیض شهادت نائل گردید و پس از تشییع، پیکر پاکش در زادگاهش به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد...